در روزگاری که یافتن زمانی برای ورزش و ورزشکاری در زندگی آدمها مانند یافتن سوزنی در انبار کاه شده است، دیدن افرادی که سالهاست ورزش میکنند و کارشان هم بر مدار همین حوزه میچرخد کمی عجیب است.
کمال و سمیه رافعیپور از جمله همین افراد کمیاب هستند که بیش از ۱۵ سال است ورزش میکنند و دارای مقامها و قهرمانیهای زیادی هستند. این خواهر و برادر که ورزش را در خون خود میدانند و سلامت جامعه را از اهداف اصلی خود مطرح میکنند با راهاندازی باشگاهی ورزشی در دو شیفت صبح و عصر برای خانمها و آقایان محله کلاسهای مختلف ورزشی برگزار میکنند و با شرایط مالی شرکتکنندگان به شرط ورزش راه میآیند.
کمال رافعیپور دارای مقامهای زیادی در رشتههای مختلف ورزشی و بهویژه رشته بدنسازی است؛ او بیش از ۲۵ مقام قهرمانی دارد که قهرمانی پرورش اندام در سطح استانی و کشوری، قهرمانی مسابقات مچاندازی، قهرمانی قویترین مردان در سطح دانشجویی، قهرمانی وزنهبرداری قدرتی و قهرمانی پاورلیفتینگ از جمله این مقامها هستند. با او و خواهرش که هر دو مربیان زبردستی هستند، همراه میشویم.
کمال رافعیپور درباره آغاز فعالیت ورزشی خود میگوید: از سال ۸۳ دو ومیدانی را شروع کردم و در این رشته مقام استانی هم کسب کردم، ولی بعد از آن ناخواسته در حالی که حدود ۱۴ سال داشتم جذب سالن بدنسازی، مجاور سالن دوومیدانی، شده و در هفدهسالگی مقام قهرمانی این رشته را کسب کردم.
البته ورزش بهطور خانوادگی در خون ماست و هماکنون یکی از برادرانم در دسته یک فوتبال بازی میکند؛ یکی دیگر هم کشتیگیر بود که به خاطر هزینهها نتوانست ادامه دهد و به درسش چسبید. سال ۸۵ در رده دانشجویی در مسابقات قویترین مردان قهرمان شدم. بعد از آن در سن کم مربی شدم و به مدت دو سال مربی معلولان بودم که این تیم را به مسابقات کشوری بردم و مقام هم کسب کردیم و طلا گرفتیم.
در رشته بدنسازی توانستم خیلی سریع به اوج برسم، ولی بهدلیل هزینههای زیاد این رشته در اوج آن را رها کردم. متأسفانه این رشته؛ زیرمجموعه وزنهبرداری محسوب میشود، اما هیچ بودجهای به آن اختصاص نمییابد و بیشترین هزینهها برای وزنهبرداری میشود.
کمال رافعیپور ادامه میدهد: پرورش اندام ایران در دنیا حرف اول را میزند، اما در داخل کشور به آن توجه نمیشود. تیم هشت نفره ایران همیشه در مسابقات آسیایی بیشترین مدالها را کسب میکنند، اما سهمشان از این قهرمانی فقط یک مدال است و دیگر هیچ... وقتی به ایران برمیگردند هیچ توجهی به آنها نمیشود و جایگاهی ندارند.
حتی جالب است که در همین مسابقات به بسیاری از ورزشکاران ما کشورهای دیگر پیشنهاد همکاری میدهند چراکه به اعتقاد پژوهشگران خارجی، در این عرصه بهترین ژنتیک را داریم، اما متأسفانه بهدلیل شرایط نامناسب این رشته در کشور، خیلیها جذب آن کشورها میشوند.
سمیه رافعیپور حرفهای برادر خود را اینگونه تکمیل میکند: به برادرم دوبار، یکبار از امارات و یکبار هم از استرالیا پیشنهاد همکاری دادند. آنموقع ۲۰ سال داشت. در سال ۷۹ دولت استرالیا موافقت اصولی هم با همکاریاش کرده بود، ولی به خاطر وابستگیهای خانوادگی و شرایط خانواده نرفت.
آن موقع شرایط ما خیلی رو به راه نبود. پدرم که سال ۶۱ در کردستان مجروح شده بودند اوضاع خوبی نداشتند و در سال ۸۲ هم به شهادت رسیدند. البته پدرم خودش هم فرزند شهید بود و پدربزرگم سال ۶۱ در تنگه رقابیه به شهادت رسیده بودند.
کمال رافعیپور ادامه میدهد: رشته بدنسازی؛ از آن رشتههایی است که تمام رشتهها با آن فصل مشترک دارند و به ما مراجعه میکنند. فوتبالیستها، والیبالیستها، کشتیگیرها و... همه بهنوعی با ما در رابطه هستند، ولی بدنسازی در نوع خودش مستقل و تک نفره است و به رشتههای دیگر نیازی ندارد و حتی آسیبهای آن هم به نسبت رشتههای دیگر بسیار کمتر است.
این رشته حتی سن و سال نمیشناسد و ما درحال حاضر هفتاد سالههایی را در این رشته داریم که در مسابقات پیشکسوتان مقام کسب میکنند. چنانچه ورزشکار بدنسازی این رشته را رها کند با یک هفته تمرین، به شرط اینکه هورمون مصرف نکرده باشد، بدنش روی فرم میآید.
البته ناگفته نماندکه با رهاکردن این ورزش بدفرمی بدن خیلی به چشم میآید و ممکن است در چشم مردم خوش نیاید و فکرهای خوبی درباره فرد نکنند!
سمیه رافعیپور پس از این سخنان برادر، گریزی به ماجرای مکملها میزند و میگوید: البته ما در باشگاه با افرادی که بخواهند مکمل استفاده کنند مخالفت و برخورد میکنیم و اجازه اینکار را به آنها نمیدهیم. متأسفانه شاهد این بودهایم که خیلیها با استفاده از مکمل دچار آسیبهای جدی شدهاند. این آسیبها فقط در آقایان نبوده است و خانمهای زیادی هم دچار مشکلاتی شدهاند که متداولترین آنها ناباروری بوده است.
کمال رافعیپور نیز میگوید: خیلیها پاورلیفتینگ را با بدنسازی اشتباه میگیرند، اما پاورلیفتینگ یا وزنهبرداری قدرتی یک ورزش قدرتی است که با بدنسازی تفاوت دارد.
در آن رشته ورزشکار با وزنه رکورد میزند، ولی در پرورش اندام با فیگورهای بدن امتیاز کسب میکند. جالب است بدانید برای ۱۰ دقیقه فیگورگرفتن و جمعکردن امتیاز از چهار داور؛ فرد حدأقل باید ۲۰ سال تلاش کند.
وی ادامه میدهد: آنزمانی که من این رشته را شروع کردم در مشهد فقط سه باشگاه بدنسازی بود، ولی الان حدود ۷۵۰ باشگاه فعال است و در کل ایران حدود ۴۰۰ هزار نفر بهطور حرفهای و غیرحرفهای بدنسازی میکنند، اما متأسفانه همچنان به این ورزش در ردههای قهرمانی بیمهری میشود.
الان اگر ورزشکاری بخواهد در یک مسابقه کشوری عادی شرکت کند، فقط طی ششماه باید حدود ۳۰ میلیون تومان هزینه کند و اگر بخواهد ادامه دهد و در آسیایی حضور یابد حدود ۵۰ میلیون تومان نیاز دارد.
کمال رافعیپور در پایان درباره آرزوهای خود میگوید: یکی از آرزوهای من این است که با رویآوردن به ورزش دیگر معتادی در جامعه وجود نداشته باشد؛ خیلی از شاگردان من افرادی هستند که اعتیاد را ترک کردهاند و الحمدا... الان با ورزش حال و روز خوبی دارند.
علاوهبراین امیدوارم به رشته بدنسازی که رشته مورد علاقه من است و عاشق آن هستم و حتی اگر صدبار به دنیا بیایم باز هم آن را انتخاب میکنم، اهمیت داده شود. ضمن اینکه آرزو میکنم حامی مالیای پیدا شود که در مسابقات آسیایی از ما حمایت کند تا بتوانیم فارغ از هزینهها در مسابقات شرکت کنیم.
سمیه رافعیپور نیز اینگونه از آرزوهای خود یاد میکند: یکی از اهداف مهم زندگیام راهاندازی سالنی مستقل برای ورزش بانوان است. سالن ما و بسیاری از سالنهای محله نیمهوقت و فقط صبح در اختیار خانمها هستند. امیدوارم که مسئولان همکاری کنند تا بتوانم این سالن را راهبیندازم.